سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | قاصدک | درباره ما | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 410746 | بازدیدهای امروز: 97| بازدیدهای دیروز: 15
درباره خودمون
دهکده 85
مدیر وبلاگ : کدخدا[222]
نویسندگان وبلاگ :
حمید گوهری[2]
زینب جوادی[27]
نوید کاظمیان[8]
مهران منصوری[30]
محمد حسین کاظمی[23]
سید دانیال ایوب نژاد[32]
نیکو رضوی[8]
ایمان امین[0]

این وبلاگ توسط دانشجویان رشته مهندسی شهرسازی ورودی مهر 85 دانشگاه آزاد اسلامی مشهد راه اندازی شده است .
لوگوی وبلاگ

پیوندهای روزانه
مطالب قبلی
مطالب قبلی
لینک های دوستان
لوگوی دوستان
اشتراک
 

- پرسید:"بهاریه؟" شانه بالا زد که: بنویس کلمه ای است مرکب از واژه پارسی بهار که به علامت نسبت عربی ملحق شده, پس غیرصحیح است."

- گفتم:"فرهنگ معین که نمی نویسم! فقط چندخط به مناسبت بهار."

- گفت:"پس ازفلسفه هفت سین بنویس وزود برو سراصل مطلب,بگو هفت سین سفره ای است با هفت قلم سین که پارسیان به یمن آمدن نوروز می گسترانند و..."

- گفتم:"فلسفه نوشتن کارمن نیست و حتی اگرهم بود فلسفه ی هفت سین را پیشتر نوشته اند. حرف تازه تری به خیالت نمی رسد؟"

- سر تکان داد که"سخت نگیر! یک اپیزود دوقسمتی بنویس ,اولی حکایت غربت باشد و لحظه ی تحویل سال, دومی راهم از فقربنویس که حتی سال نو راهم تلخ میکند."

- گفتم:"بازحرفهای تکراری؟!"

- گفت:"تکراردردهای بی مرحم که بد نیست."

- گفتم:"گاهی تکرار درد عادت میشود."

- گفت:"پس از وقایع سیاسی سال پیش بنویس,مثلا از تصمیم انقلابی رئیس جمهور!!!"

- گفتم:<**ادامه مطلب...**>"ما بی طرفیم. فقط شرح حقیقت. حرف تازه ای نداری؟"

- گفت:"بی طرف؟ خب! از برف بی سابقه ی امسال بنویس. بگو برف هرچه سنگین تر باشد,بهار دلبازتر میشود."

- گفتم:"مطمئن نباش! چه خیال ها گذر کرد و ..."

- گفت:"اصلا چرا از همین انتخاب واحد و دسته گل های آقای ... نمی نویسی؟"

- گفتم:"مگرمدیرگروه عوض شده؟"

- خندیدوکف دستهایش رابه هم کوبید که:"بی خیال! باخاطره شروع کن.از دردسر های مهندسی شدن بنویس."

- گفتم:"فکرنمی کنی کمی کهنه شده؟"

- گفت:"پس از رفتگان بنویس.از شهیدی و امین پور و آیت اللهی یا همین حاج قربان خودمان"

- گفتم:"غمنامه نوشتن ,بازماندگان را غمگین میکند. غم ,غم می آورد."

- گفت:"بی تکرار؟بی فلسفه؟بی طرف؟بی خاطره؟پس از بهاریه چه می خواهی؟"

- گفتم:"چیزی که اگر رنگ و لعاب این سطور چشم مخاطبی را صید کرد و سرسری نگاهی به نوشته ها اندخت , لبخند بزند."

گفت:"پس بنویس:لبخند بزنید!همین و تمام!"

ومن نوشتم " لطفا لبخند بزنید!همین و تمام!"




شهرنگار: کدخدا(یکشنبه 87/1/4 :: ساعت 2:1 صبح)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ