خورشید خردادماه هنگامی که بر این شهر تازه از بند استبداد رسته میتابد، تهران رنگی دوباره به خود میگیرد. این شهر آن چهره مغموم و غبار آلودهاش را به کناری مینهد و گام در جادهای میگذارد که امروز صد سال از آن دوران میگذرد.
فاتحان مشروطه خواه، که نه سلاحهای سرد مظفری بر آنان کارگر شده بود و نه توپ و تشرهای قزاقها، هنگامی که از دروازههای شهر گذشتند و به قصد رهانیدن ایران از اوضاع همیشه ناخوش احوال مظفری و با کمک و الگوهای فرانسوی، قوانینی را به تصویب رساندند که بر اساس آن کشور میبایست اداره میشد. وارثان مظفرالدینشاه بیمارتر از آن بودند تا کلامی علیه این اقدام به زبان آورند. از طرفی فاتحان نیز پیروز بودند و طاغی.
ناصرالدینشاه اگرچه در طول سفرهایش به فرنگ، هر بار سوغاتی با خود میآورد و آرزو داشت تا یکبار هم که شده هدیه معنوی برای دارالخلافه خود بیاورد اما هیچگاه موفق به این کار نشد.
ناصرالدینشاه بالاخره به هنگام بازگشت از یکی از سفرهایش، همانگونه که مظاهر تمدن جدید را با خود به همراه میآورد، در اندیشه راه اندازی بلدیه افتاد. او پس از آنکه پایش به تهران رسید و دلتنگیهایش را فراموش کرد، شهرداری تهران را تاسیس کرد.
اما همانگونه که تمام کشور به اذن او اداره میشد، بنابراین بلدیه نیز در دارالخلافه بیشتر به مانند تمام آن مظاهر تمدن جدید که او وارد کشور کرد، چندان تأثیری نداشت و تنها بستری شد برای رویای پوشالی تهران که قرار بود به مانند پاریس یا سن پترزبورگ باشد که هیچگاه نشد.
این اولین گام برای راهاندازی شهرداری بود. اما هنگامیکه تفنگداران مشروطه به قصد سامان بخشیدن به اوضاع نامساعد کشور به تهران آمدند، دیگر نه شاه قاجار(محمد علی شاه) را قدرت مقابله با آنان بود و نه ارادهای که آنان را از این کار بازدارد. چراکه آنان برای سامان دادن به امور کشور به تهران آمده بودند و مسلما تهران تنها بخشی از این ماجرا بود.
آغاز یک تحول
بلدیه در تهران جان گرفت. درست در 14خردادماه 1286. پس از وضع اولین قوانین کشور در 3خرداد ماه این سال بلافاصله نهادهای مختلف حکومتی بر پایه این قوانین شکل گرفتند. میرزا عباس خان مهندس باشی که از سوی ناصرالدینشاه برای اداره تهران از مدتها پیشتر تعیین شده بود و نتوانسته بود برای شهر کاری کند و این شهر از هم گسیخته را رونق دهد خیلی زود فراموش شد.
خلیلخان ثقفی اعلمالدوله این بار مسند شهرداری یافت. شاید بزرگترین اقدام خلیلخان در مقام شهردار این بود که بلدیه را صاحب ساختمانی در سبزه میدان کند.
اولین اقدام بلدیه برای برقراری نظم در شهر با وضع قوانین جدید و ضوابط اجتماعی برای ساکنان تهران آغاز شد. در واقع هنگامی که آقامحمدخان قاجار قوانلو، به بلدیه رنگ و سیمایی جدید میداد و وظایف این نهاد نو پا را هر روز آشکارتر میکرد، همزمان برای شهر نیز قوانینی جدید وضع میکرد.
او در واقع نخستین شهردار رسمی تهران بود که در مدت بلدیه چی بودنش توانست گام های نخست را برای تثبیت بلدیه بردارد.
او از همان روزهای آغاز فعالیتش، جزوهای تنظیم کرد که در آن وظایف بلدیه و مأمورین آن را به تفصیل اشاره کرد و تشکیل انجمنها و دوایر مختلف و محدوده و اختیارات آنها را بیان کرد. این جزوه به کتابچه قانون بلدیه معروف بود و آن را مشتمل بر 108 ماده به چاپ رساند.
او توانست بسیاری از خیابانها و کوچههای شهر را نامگذاری کند و همچنین شماره گذاری خانهها را نیز به انجام رساند. روشنایی چند خیابان مهم شهر و رساندن آب آشامیدنی به خانهها با گاری بشکهدار و نظافت معابر و آب پاشی خیابانها نیز از دیگر فعالیتهای اوست.
محمدخان قاجار نخستین شهردار رسمی تهران بود که به مدت چند سال ریاست خود در بلدیه، اقدامات نوینی را برای اولین بار در تهران اجرا کرد. وی همچنین در زمینه حمل و نقل عمومی شهر، سرویس درشکه اسبی را برای عوام راهاندازی کرد.
چراغانی مجلس و مراسم آتش بازی از دیگر کارهای نخستین شهردار تهران بود چنانچه در اولین سالروز جشن مشروطیت، آتش بازی باشکوهی را در میدان توپخانه برگزار کرد که تا سالها بعد، این سنت باقی ماند.
پس از برکنار شدن قاجار قوانلو از ریاست بلدیه، چندین شهردار جدید قدم به بلدیه تهران گذاشتند، ولی تا سال 1300 شمسی کار قابل توجهی در این زمینه انجام نشد. در 1300 هجری شمسی اداره بلدیه مورد بازنگری قرارگرفت و با تقلید از قانون بلدیه در پاریس، لندن و برلین، بلدیه جدید شروع به کار کرد.
تحولی تازه در رگان فرتوت شهر
این بار گاسپار ایپگیان به عنوان رئیس بلدیه تهران معرفی و مأمور تشکیل اداره جدید شد. تأمین روشنایی خیابانهای لالهزار، امیریه، علاءالدوله و اسلامبول از جمله اقدامات شهردار جدید بود.
اگرچه قبل از این خیابان چراغ گاز در پشت ارگ سلطنتی به وسیله فانوسها چراغانی شده بود، اما این اقدام جدید بلدیه بیشتر مورد توجه قرار گرفت. بلدیه صاحبان دکانهای خیابانهای لالهزار، علاءالدوله و ناصریه را موظف کرد تا درهای مغازهها را رنگ کرده و تابلوهای خوانا بر سر درشان نصب کنند، پشت شیشهها را پاک کرده و از نامهای فارسی استفاده کنند.
در این زمان بلدیه دارای شش اداره بود که شامل اداره صحیه و معاونت عمومی، اداره محاسبات و عایدات، اداره امور خیریه، اداره ساختمان، روشنایی و میاه (مردگان) اداره تفتیش، سجل احوال، احصائیه و نشریات، اداره کابینه پرسنل، تنظیمات، ملزمات اجراییات و رسومات بود.
دستور ساخت بنای بلدیه در میدان توپخانه و خاکریزی و تسطیح خیابان چراغ برق در این دوره صادر شد. همچنین این اداره به آبپاشی و نظافت خیابانها، کوچهها و جمع آوری زبالهها اقدام کرد و بسیاری از خیابانهای شهر نام گذاری شد.
به این ترتیب ایپگیان به عنوان بلدیهچی جدید تهران توانست شهر را به پایتختی منظم تبدیل کند به گونهای که بسیاری از امور شهری به صورت مدون به اجرا درآمد و حقوق شهروندی ساکنان تهران برای نخستین بار مورد اهمیت قرار گرفت. بعد از تغییر کابینه سیدضیاء، ایپگیان از کار کنار رفت.
سرتیپ آقا کریمخان بوذرجمهری هنگامی پا به بلدیه گذاشت، که تهران با تلاش های دیگر بلدیهچیها سامانی یافته بود.
او در طول قریب به ده سال دوران شهرداریش توانست با استفاده از مشاوران روسی و آمریکایی تهران را به پیش ببرد.
ساخت میدان توپخانه با شکل و شمایل جدید، ساخت خیابان های تازه در شهر، گسترش حریم تهران و همچنین راهاندازی دستگاهها و مجموعههایی که خدمات شهری ارائه میدادند.
اما همه این اقدامات که در وهله اول از او چهرهای موفق در نزد مردم ساخت، خیلی زود بر اثر بیتدبیریهایش در خراب کردن دروازههای دوازدهگانه شهر و قطع درختان قدیمی به ناگاه فرو ریخت و از او شهرداری منفور ساخت.
به ویژه اینکه در زمان او انجمن بلدیه نیز به ارگان فرمایشی تبدیل شده بود و چندان اختیاری در امور شهر نداشت. شاید به خاطر همین اتفاقات بود که او به بهانه بیماری جایش را به دیگر همقطارش در ارتش رضاخان داد و سرتیپ قلی هوشمند به مسند بلدیه چی منصوب شد.
هوشمند در این مقام دوام چندانی نیاورد. یکروز که رضاخان سوار بر کالسکه از خیابان سپه میگذشت متوجه گرد و غبار در اطراف کالسکه شد.
هنگامیکه متوجه شد شهردار تهران مسیر حرکت او را آب پاشی نکرده است، از همانجا و از درون کالسکه دستور عزل شهردارش را داد.
ادامه دارد ...