به عبارتی جهان مدرن چنان انسان را در سیطره خود گرفت که خیلی زود انسان صنعتی دست از روستاها شست و به زندگی در شهرها و در میان ساختمانهای تودرتو عادت کرد و حسرتخوار زندگی در کنار طبیعت فراموششده روستاها و مناطق کوچکتر جمعیتی شد.
در واقع این هدیه اجتنابناپذیر تمدنی بود که انسان را به امید رفاه بیشتر و آسایش و امنیتی موهوم در چنگال صنعت گرفتار کرد و امروزه به مانند روزگاری که رمانتیسیزم در جهان غرب رونق داشت انسان نوحه خوان جهانی است که سالها پیش در پیشگاه جهان صنعتی قربانی کرده بود.
امروزه انسان به زندگی در خانهها و آپارتمانها و در ازدحام دود و آهن عادت کرده است و دیگر نشانی از این تصویر تاریخی ندارد. شهرها به مامن و ماوای تمدن جدید تبدیل شدهاند و در این مسیر مناطق جمعیتی کوچکتر مانند روستاها و دهکده را به نحوه حیرت آوری تحت تاثیر خود قرار دادهاند و الگوهای زندگی به سبک شهری را در همه جا پراکندهاند.
گویی این شیوه زندگی برترین شیوه و استفاده از ابزار و امکانات موجود در شهرها بهترین راه برای زندگی است. این حقیقت انکارناپذیر است که روستاها و دهکدهها در تمامی جهان نمونه کوچک شده شهرهایند. انسانهایی که در این مناطق زندگی میکنند نیز به رغم نزدیکی به طبیعت چنان از ابزار تمدنی جدید بهره میگیرند که گویی خود نیز وامدار این میراث جهان صنعتیاند.
سازمان جهانی شهرداریهای جهان در گزارشهای متعدد خود هر ساله آمار حیرتآوری از توسعه و گسترش جمعیت شهرنشین در جهان منتشر میکند. این سازمان در یکی از این آمارهای منتشر شده با توجه به شاخصهای مشترک میان شهرهای جهان به پیش بینی توسعه شهری و رشد این پدیده پرداخته است. در واقع این مرکز بر اساس گسترش جمعیت و توسعه مساحت و همچنین با توجه به تولیدات ناخالص شهرها در گزارشی 200 شهر جهان را که ادامه مطلب...
شهرنگار: کدخدا(شنبه 86/10/8 :: ساعت 9:10 صبح)
شهرها همیشه سرزمینهای دوزخی آهن و فولاد نیستند. نمیتوان به این خاطر که آنان زندگی انسانها را به یک رؤیای سرد تبدیل کردهاند، سرزمین خاکستری دانست. واقعیت این است که شهرها گاهی اوقات سرزمینهایی دوست داشتنی هستند.
اگر آنان نبودند شاید تا به این اندازه جهان دچار تحولات اقتصادی نمیشد. شاید انسان بهدلیل زندگی جدیدش و تحول اقتصادی مدیون این سرزمینهای دوزخی آهن و دود باشد. این یک واقعیت است که شهرها در رشد اقتصادی جهان نقش شگفت انگیزی ایفا کردهاند.
میتوان تخمین زد که در پایان قرن بیستم و در پی انقلاب رنسانس، نیمی از جمعیت جهان شهرنشین شدهاند و بر تعداد آنها روز به روز افزوده میشود.
در واقع شهرها به مراکز جمعیتی کنترل نشدنی تبدیل شدهاند، که یکی از مزایایشان ایجاد اقتصاد نوین است. اقتصادی که تمامی ابعاد زندگی انسان امروز را فرا گرفته. شهرهای بزرگی مانند نیویورک، توکیو، لندن، لسآنجلس، شیکاگو و... امروزه بهعنوان بزرگترین قطبهای اقتصادی جهان برای خود نامی جستهاند.
این شهرها تنها به خاطر مساحت و جمعیت، حیرتآور نیستند،بلکه این شهرها به خاطر داشتن اقتصاد پویا و باز و همچنین بهکارگیری شیوههای جدید تولید بهعنوان مراکزی قلمداد میشوند که نبض اقتصاد جهان در دست آنان است. آنان با جمعیت انبوه و فعالیت مداوم نیروی کار سعی در بالا بردن اقتصاد خود دارند. اما این همه ماجرا نیست.
مؤسسه بینالمللی محیط زیست و توسعه(IIE) در یک رده بندی، فهرست کاملی از ثروتمندترین شهرهای جهان را ارائه کردهاست.
چندان عجیب نیست که شهر توکیو با جمعیتی حدود 35 میلیون نفر در صدر این فهرست قرار دارد. این شهر که تولید ناخالص داخلی آن در حال حاضر در حدود 1191 میلیارد دلار است، به لحاظ جمعیت اولین شهر جهان بوده و به لحاظ مساحت نیز با داشتن حدود 7 هزار کیلومتر مربع در رده دوم جهان قرار دارد. جالب است بدانیم که ادامه مطلب...
شهرنگار: کدخدا(شنبه 86/10/8 :: ساعت 9:7 صبح)
داستان تحول یک کوچه!
در نیمه اول قرن بیستم، نظریات آینده نگران بر این استوار بود که سال 2000میلادی با همه پیشرفت های برگرفته از علوم، سالی پربار و سرشار از رفاه حاصل از حضور ماشین خواهد بود. امروز تفکراتی این چنین با فرا رسیدن و گذار از سال 2000 بسیار متفاوت از گذشته هستند و بیشتر از آنکه به آینده امیدوار باشند، آن را در تاریکی مبهمی تصور میکنند.این بینش را در ادبیات، سینما یا حتی کارتون های کودکان نیز می توان مشاهده کرد.
در این زمینه اکثر پیشنهادات معماران و شهرسازان برای آینده، مبتنی بر طرح هایی است که جنبه انتزاعی داشته و از یک الگوی واحد تبعیت می کنند. این الگو مدل هایی را ارائه می کند که می توانند تا بی نهایت تکرار شوند. می توان گفت که در اکثر طرح های شهری عنصر «کوچه» به عنوان یک عنصر مهم شهری از یاد رفته است. بنابراین دور نما چنین آینده ای آنچنان نامطمئن به نظر می رسد که می تواند هراسی را در انسان به وجود آورد که مشابه ترس شخصی است که از ارتفاع هراس دارد ولی ناخودآگاه به طرف آن جذب می شود.
رسیدن و گذار از سال 2000 بیشتر از آنکه باعث بازنگری کلی در خصوص آنچه که در مورد این سال سمبلیک تصور می شد، باشد، مترادف با بدبینی و کمبود تصاویر روشن نسبت به آینده ای مطمئن است.
به مناسبت نوشتن این مقاله نگارنده تصاویری از یک کوچه تخیلی را ترسیم و سیر تحولات آن را از سال 1850 تا 2150 میلادی توصیف کرده است. شایان ذکر است که کوچه یاد شده در یک شهر اروپایی مانند بروکسل، مارسی، لندن یا میلان در نظر گرفته شده است و هر تصویر فاصله زمانی 50سال را نشانگر است.
سال 1850
پیشرفت و بهبود ماشین آلات کشاورزی، بسیاری از کشاورزان را بیکار کرده و برای جست وجوی کار به جانب شهرها هدایت کرده است. این مهاجران در شهرهایی مستقر شده اند که در آنها انقلاب صنعتی باعث احداث کارخانجات مختلف شده است. از این پس شهر توسعه ای مستمر خواهد داشت و به همین دلیل سیمای شهر نیز دائما در حال تغییر است. دگردیسی شهر قرون وسطی به شهر صنعتی بیشتر در حضور دودکش کارخانجات و منازلی متجلی می شود که شروع به استفاده از سوخت ذغال سنگ کرده اند. به جایادامه مطلب...
شهرنگار: کدخدا(جمعه 86/9/23 :: ساعت 11:14 صبح)