سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | قاصدک | درباره ما | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 414648 | بازدیدهای امروز: 156| بازدیدهای دیروز: 167
درباره خودمون
دهکده 85
مدیر وبلاگ : کدخدا[222]
نویسندگان وبلاگ :
حمید گوهری[2]
زینب جوادی[27]
نوید کاظمیان[8]
مهران منصوری[30]
محمد حسین کاظمی[23]
سید دانیال ایوب نژاد[32]
نیکو رضوی[8]
ایمان امین[0]

این وبلاگ توسط دانشجویان رشته مهندسی شهرسازی ورودی مهر 85 دانشگاه آزاد اسلامی مشهد راه اندازی شده است .
لوگوی وبلاگ

پیوندهای روزانه
مطالب قبلی
مطالب قبلی
لینک های دوستان
لوگوی دوستان
اشتراک
 

سلام بچه ها

متن زیر یکی از بچه ها در قسمت نظرات با اسم سپیدار واسه ما گذاشته!!

من گفتم شاید مطلب بعضیا نبینن واسه همین چون مطلب جالبی بود با اجازه خودش آوردم رو صفحه اصلی!!

بخونیدش جالب نوشته!!! عِـــــــــــــــــــــن حقیقت!!!!!!! یکمیم جنبه طنز داره!!

:

سوال:چرا دانشجویان شهرسازی و معماری که بخش اعظمی از بار مالی(شهریه ما دو برابر مهندسی هاست)وفرهنگی دانشگاه رو بر دوش میکشند,اینقدر مظلومند؟

چرا ما از داشتن حتی یک سرویس بهداشتی (که البته حق مسلم ماست) محرومیم؟

پس ما کجا ....؟

میدونم این سوال خیلی از شما دوستان عزیزه و در جوابش باید بگم که این سوالی بود که از بدو ورود,در مهر ماه 85 ذهن منو به خودش مشغول کرد.

اونم هر روز!!

مخصوصا اون روزائیکه غذای سلف رو تناول میکردم به این نیاز طبیعی,بیشترپی می بردم.تازه علاوه بر این ,این قضیه(نداشتن سرویس بهداشتی)چماقی شده که دانشجوهای مهندسی اونو تو سرما میزنن.(شما رو نمی دونم ولی من هر وقت خواستم از سرویس های مهندسی استفاده کنم,یکی پیدا شد و تیکه انداخت یا اینکه منت گذاشت که شما از خودتون هیچی ندارین و همش تو مهندسی پلاسین و...)

به همین خاطر بود که یه روز عزمم رو جزم کردم و رفتم دفتر آقای فروزانی تا با ایشون درباره ی این قضیه حرف بزنم,امّا زهی خیال باطل!!

ایشون که معلوم بود تازه از سرویس بهداشتی مخصوص اساتید تشریف میاوردن,با نگاهی که سرشارازآرامش بود مثل مرفهین بی درد به آهستگی و خرامان خرامان روی صندلیشون نشستن و همونطوری که دستشونو با دستمال کاغذی خشک میکردن,گفتن:آخیش!!!

منم مثل یه دانشجوی مؤدب ,بعد از طی مراحل اولیه و احترامات معمول و بعد ازپاشیدن کلی گلاب به روی ایشون و گفتن کلماتی مثل "روم به دیوار" و "شرمنده و ..." موضوع رو مطرح کردم

البته باید بگم ایشون بطور کامل و با دقت به حرفای من گوش کردن که جا داره همین جا ازشون تشکر کنم.

اما اگه دلتون میخواد بدونین ایشون چه جوابی دادن باید بگم بعد از اینکه یه کم فکر کردن گفتن: ببین عزیزم من حساسیت قضیه رو درک می کنم,اما تو بگو با این کمبود جا چه کار می تونم بکنم ؟

میخوای یکی از آتلیه ها یا کلاسا رو خراب کنم بجاش سرویس بهداشتی بذارم؟

گفتم :نه آقای فروزانی ,ما همیطوریشم کلاس کم داریم و حتی واسه بعضی از کلاسا جا نداریم

گفتن:می خوای روی پشت بوم چندتا "توالت صحرایی" احداث کنیم؟

گفتم :نه آقای فروزانی.آبرومون میره.تازه زمستونا چه کار کنیم ؟هوا سرده,تازه ممکنه وسط کار بارون وبرف,توالت صحرایی هم که سقف نداره.اونوقت چه کار کنیم؟

گفتن:میخوای دفتر نگهبانی رو خراب کنم,بجاش سرویس بهداشتی بذارم؟

با خودم فکر کردم این ایده ی بدی نیست. با یه تیر دوتا نشون میزنیم

هم صاحب سرویس بهداشتی میشیم و هم از شر "گیرپاچف"(همون انتظامات خودمون) راحت میشیم.ولی اونجا خیلی کوچیکه!! فقط میشه یه سرویس بهداشتی درست کرد,این موضوعو با دکتر فروزانی مطرح کردم که ایشون گفتن :این دیگه من ربطی نداره,خودتون یه فکری بکنین

با حرف ایشون من شروع کردم به فکر کردن.

دیدم میتونیم بلیط فروشی کنیم ولی دیدم ممکنه بازار سیاه درست بشه

فکر کردم میشه سهمیه بندی کنیم یا حتی زوج و فرد کنیم یعنی هر کی عدد آخر شماره شناساییش زوج بود,روزای زوج از سرویس بهداشتی استفاده کنه و هرکی فرد بود روزای فرد...

ولی دیدم بهترین راه اینه که از تجربه ی مسؤلین دانشگاه وصنعت IT استفاده کنیم و به بچه ها بگیم هر کی میخواد از سرویس بهداشتی استفاده کنه باید بره بانک پول واریز کنه,فیش بانکی رو ثبت کنه و وقتی تیک مالی خورد,هرهفته واسه هفته ی بعد رزرو کنه. آره این راه خوبیه...

تو همین فکرا بودم که دیدم یکی داره در میزنه و با صدایی که سرشار از استرسه میگه: آقا کارت تموم نشد؟من خیلی عجله دارم ,لطفا سریعتر...   




شهرنگار: کدخدا(سه شنبه 86/8/29 :: ساعت 1:23 صبح)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ