از اینرو در دنیای امروز بهویژه در ابرشهرها مشارکت شهروندان در تصمیمگیری، نظارت و اجرای بهتر برنامهها از مهمترین عناصر مدیریت شهری محسوب میشود. البته نباید این موضوع را نیز فراموش کرد که استفاده از مشارکت شهروندان در مسائل محلات و مناطق، نیازمند برنامههای آموزشی صحیح برای تبدیل شهرنشینان به شهروندان آگاه، فعال و مشارکتجو است.
از دیدگاه شهرسازی، «محله» عبارت است از یک بلوک شهری که از جمعیت مشخص و خدمات محلهای برخوردار باشد. با نگاهی به سیر تاریخی شکلگیری شهرها و زندگی شهرنشینی میتوان محلهها را نقطه عطف شهرها و هسته اولیه شکلگیری و توسعه آنها در دوران گذشته و حال دانست که با پیوستن آنها به یکدیگر علاوه بر شکلگیری شهر، توسعههای زیادی بر این پایه اتفاق میافتد.
به همین دلیل مهندس اخلاصی، مدیرکل معماری و ساختمان معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران، در مصاحبهخود به موضوع «شهرسازی مشارکتی» تاکید دارد. دلیل استناد او به این موضوع از نظر وی زندگی شهری هر فرد است که از کوچهها آغاز شده و به قسمتهای دیگر راه پیدا میکند. از اینرو معتقد است شهروندان بهتر از هر فردی میتوانند در ساخت شهرها به مدیریت شهری کمک کنند و کوچهها در این میان نقطه آغاز ماجرا هستند.
شهر، ساخته شده از محلهها، کوچه و خیابانهایی است که در چند سال گذشته شکل آشفتهای بهخود گرفته است. فکر میکنید که برای این موضوع باید چه کار کرد؛ یعنی بهنظر میرسد تهران نیازمند یک راهکار التیامی برای رسیدن به طرحِ تا حدی ایدهآل در مورد طراحی شهری بهویژه در زمینه ساختمانسازی است؟
آگاهی مردم در مورد حقوقی که نسبت به محیط اطرافشان دارند، یک راهکار مناسب در این زمینه است. یکی از اهداف معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران از تعامل با شهروندان رسیدن به این موضوع است؛ یعنی افراد را در چگونگی و ساخت اجزای شهری که در آن زندگی میکنند، درگیر کنیم. این موضوع باعث میشود مردم نسبت به محلی که در آن زندگی میکنند، دید بازتر و متمرکزتری داشته باشند و از بیتوجهی به شهر که به دلایل مسائل زندگی و ماشینی شدن پیش آمده، خارج شوند و به محیط زندگی بیرونی فکر کنند، طرح موضوع نمای خوب در سال گذشته به شهروندان اجازه داد تا در مورد انتخاب فضای زندگی و حقی که در مورد آن دارند، مشارکت کنند.
امسال هم بهدنبال چنین طرز فکری و ادامه برنامهای که این معاونت داشت با طرح موضوع «کوچه» خوب سعی کردیم تا مردم به این واحد اجتماعی کوچک با دید بازتر، آگاهی بیشتر و احساس تعلق نگاه کرده و نظرات خود را در این مورد ارائه دهند، یعنی افراد به کوچهای که هر روز از آن عبور میکنند، فکر کرده و در مورد آن نظر بدهند.
کوچه محیطی است که از گذشته در سنت ما بهعنوان دومین واحد اجتماعی که فرد به آن وارد میشد، شناخته شده بود. در این کوچهها افراد جمع میشدند، با هم صحبت میکردند، بچهها بازی میکردند و بسیاری از اتفاقاتی که در محل رخ میداد بهواسطه همبستگی و تعلق خاطری بود که در این محیط شکل گرفته بود، وضعیت اجتماعی آن روز دلبستگی و همبستگی بهدنبال داشت که باعث میشد زندگی در کوچهها و محلهها جاری باشد.
فکر نمیکنید این خاصیت زندگی مدرن شده امروز باشد؟
اما این خاصیت باعث شده تا ما از خصلتها و سنتهای خوبی که داشتیم دور شویم. قرار نیست با ورود ابزاری یا شرایطی که قرار است زندگی بهتری را بهدنبال داشته باشد، روح و اصل زندگی را از دست بدهیم، زندگی شهری امروز از ترکیب یکسری از مشخصههای غربی وارد ایران شده است، یعنی وقتی خانهها شکل آپارتمان بهخود گرفت، خصلت این نوع زندگی نیز با آن وارد شد، یعنی نیامدیم از فناوری برای ساماندهی زندگیمان استفاده کنیم، درحقیقت زندگیمان را دراختیار فناوری قرار دادیم تا هرکاری میخواهد، انجام بدهد و این باعث شده عاطفهها، همبستگیها و تعلق خاطرهها از بین برود؛ بزرگترین اشتباه ما در جامعه همین است.
بسیاری از جوامع دیگر دنیا که در واقع این فناوریها به کشور آنها نیز وارد شد، عادتهای سنتی خود را از دست ندادند و وابستگیها و کنار هم بودنها را حفظ کردند اما ما ناخواسته مطیع دست و پا بسته زندگی ماشینی شدیم که به ما داده شده است، هدف مدیریت شهری و معاونت شهرسازی این است که این حالت را از بین ببرد و با آگاهی مردم از حق مسلم آنها در مورد محیط زندگی، احساس مسئولیت و مشارکت را در آنها ایجاد کنیم تا در شکل گرفتن وضع و فرم کوچه نیاز و خواسته آنها را بدانیم.
نظرخواهیها نشان میدهد مردم هنوز هم بهدنبال احساس تعلق به محیط زندگی هستند و مثلا زمانی که از آنها در مورد کوچه مناسب و خوب سؤال میکنیم ویژگیهایی مانند همسایههای خوب یا فضاهای سبز را میگویند که نشان میدهد در ظاهر افراد با فناوری درگیر هستند و نحوه تفکر و زندگی آنها چیز دیگری است.
کوچهای که قرار است با هویت ایرانی هماهنگ باشد باید چه ویژگیهایی داشته باشد، کوچهای که در عین حال اصول شهرسازی را هم بهصورت کامل رعایت کرده باشد؛ البته نباید موضوع صنعتی شدن و زندگی مدرن را نیز فراموش کرد؟
این موضوعات تمایز و مغایرتی با یکدیگر ندارند، یعنی ضوابط و قوانین شهرسازی، در کنار زندگی اجتماعی ایرانی هیچ تفاوتی و تضادی با صنعتی شدن و زندگی مدرن ندارند، بلکه این موضوعات میتوانند مکمل یکدیگر باشند، یعنی شما میتوانید یک کوچه داشته باشید که در این کوچه مقرارت شهرسازی و استانداردها رعایت شده باشد و در عین حال بانشاط و سرزنده باشد و خصلتهای اجتماعی و سنتی هم در آن وجود داشته باشد، دور شدن ما از این خصلتها برگردد به موضوع فرهنگی فعلی کشور، باید ببینیم در حال حاضر چه اتفاقی افتاده که ما این عادات و رسوم خوب را کنار گذاشتیم، در قدیم مردم روی خشتخشت و آجر به آجر نماهایی که در ساختمانها به کار برده میشد، دخالت داشتند؛ یعنی همانطور که درون خانه را درست میکردند، به محیط پیرامون بیرونی نیز توجه داشتند، این موضوعی نیست که به خاطر مدرن شدن زندگی از کنار آن بگذریم. درست است که تمام این موضوعات جز خدمات شهری است و باید شهرداری به آن توجه کند ولی زیبا بودن و تمیز بودن محیط موضوعی است که مردم باید بخواهند و مدیریت شهری با مشارکت مردم این کار را انجام دهد. تمام بحث و هدف ما از طرح این موضوعات همین موضوع است.
وقتی در محلههای قدیم قدم میزنیم فضاهای زیبای این محیط احساس خوبی را به شما منتقل میکند. دلیل آن هم مشارکت مردم در ساخت کوچهها بوده و هنوز روح زندگی در آنجا هست، ما نیز باید بهدنبال این باشیم که روح زندگی را در کالبد شهر بدمیم و در محیط با نشاط و مصفایی زندگی کنیم که این موضوع تنها با تعلق خاطری نسبت به این محیطها محقق میشود.
محلههای قدیمی که قطعا مناطق زیبایی هستند این روزها بهدلیل ساختوسازهایی که در آن میشود، دچار ناهماهنگی در معماری فضا شده، بهعنوان مثال خانههای جدید بهدلیل تعریض کوچه باید کمی عقبتر از خانههای قدیمی ساخته شود و نوعی بهمریختگی در این مورد دیده میشود. در این میان ممکن است کسی بخواهد خانه قدیمی خود را تا مدتها به همان شکل داشته باشد؟ در این مورد بهنظر میرسد باید سنت و مدرنیته با هم کنار بیاید، یعنی باید هویت این ساختمان حفظ شود و در عین حال ساختمانهای جدید نیز ساخته شود. این موضوع بهعهده شهرداری است، اما بهنظر میرسد هماهنگی لازم در این زمینه اتفاق نیفتاده است؟
البته این موضوع در محلهها و کوچههایی که افراد آن هنوز با هم تعامل و مشارکت دارند، کمتر دیده میشود، اما در محلههایی که ترکیب جمعیتی و قومی آنها به لحاظ فکری و طبقاتی بهم خورده ـ یعنی افراد وارد این محلهای قدیمی شدهاند که تابع قانون دیگری هستند و با طرز تفکر محله قدیمی مغایرت دارد ـ دیده میشود، به همین دلیل تعارضاتی به وجود آمده است.
در تمام دنیا بهویژه در کشورهایی که به لحاظ مدیریت شهری و شهرسازی پیشرفته و شناخته شده هستند، شهرسازی مشارکتی به وضوح دیده میشود، یعنی مدیریت شهری از ساکنان محله، مشارکت فکری را بهعنوان سرمایه میگیرد و به این صورت محلهها را با مشارکت مردم میسازند و از طرف دیگر نیز روند صحیح ساختوساز را نیز دنبال میکنند که این باعث میشود که علایق، ذهنیات و خلاقیتهای مردم در این موارد مشارکت داده شود، یعنی در واقع محلهای ساخته میشود که مردمی که میخواهند در آن زندگی کنند، نسبت به آن تعلق خاطر دارند و احساس میکنند نظرات و افکار آنها در این موضوع سهیم بوده است.
مدیریت شهری در تهران نیز با طرح موضوع شورایاریها و محلهیاریها بهدنبال این موضوع بوده است، یعنی مردم در شهرسازی و ساخت شهر مشارکت داشته باشند، زمانی که افراد ساکن در یک محله در کارها وارد میشوند، امنیت محله حفظ میشود، نماها و فضاها از طریق مردم کنترل و هدایت میشود و اتفاقاتی که به ناهماهنگی نما در محله منجر میشود، کمتر پیش خواهد آمد.
مردم باید نسبت به محیط زندگی حساسیت داشته باشند و در سازندگی آن دخالت کنند. با این اتفاق پایههای اجتماعی که بهدنبال آن هستیم، گذاشته میشود و محله از درون خود را حفظ میکند، در عین حال مدیریت شهری، پلیس، دستگاه قضائی و تمامی ادارات راحتتر میتوانند خدمات خود را ارائه دهند. این مسئله هم به آگاهی شهروندان از حقوق شهری آنها بر میگردد؛ یعنی مردم باید بدانند چه حقی نسبت به شهر دارند و شهر چه حقوقی نسبت به آنها دارد. اگر این دو مسئله مشخص شود، زندگی با آرامش، راحتی و رفاه در شهر محقق خواهد شد.
شهرداری راهکار این تعامل را با مردم پیدا کرده است؟
بله، شورایاری محلهها و برگزاری مسابقاتی از این دست که نظرات مردم را در مورد شهر جمع آوری میکند، دخالت شهروندان در اداره شهر به حساب میآید، در حقیقت نظرات و دیدگاه مردم جمعآوری شده و در برنامهریزیهایی که برای مناظر و طراحی شهری صورت میگیرد، دخالت داده میشود.
در این بین به یک حلقه واسط نیاز است که معماران و متخصصان به خوبی میتوانند این نقش را ایفا کنند، اما بهنظر میرسد معماران در شهرسازی کنار گذاشته شدهاند و ساخت و ساز شهر به دست بسازبفروشها افتاده، یعنی آشفتگی و ناهمگونیای در بالا و پایین شهر مشاهده میشود و اصولی که باید در طراحی منظر شهر در نظر گرفته شود فراموش شده است. بهنظر شما چنین اتفاقی بهدلیل حذف نقش معماران و متخصصان منظر شهری در موضوع ساختوساز است؟
وقتی میگوییم مشارکت شهروندان در ساخت شهر، معمارها هم جزئی از این کل به حساب میآیند که البته بهعنوان بخش فنی شناخته میشوند. در مورد بیتوجهی به معماران باید به چند مسئله توجه داشت که مهمترین آن مشکل نظام مهندسی کشور در هماهنگی با شهرداری بود، یعنی این سازمان خود را بهعنوان یک تشکیلات جدابافته شده فرض میکرد، بنابراین توافق فکری و تعامل بین شهرداری و سازمان نظام مهندسی وجود نداشت تا در مسائل شهری دست به دست داده و مشکلات شهری را حل کنند.
این موضوع باعث شد ساختمانهای بیقواره و خارج از استانداردهای شهرسازی برای زندگی مردم ساخته شود و تبعاتی را برای معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران بهدنبال داشته است. موضوع تعامل با وزارت مسکن و شهرسازی و سازمان نظام مهندسی و شورای شهر با امضای توافقنامهای در مورد ماده 33 قانون نظام مهندسی رفع شد و از دیماه سال گذشته این توافقنامه به جریان درآمده و در حال حاضر ساختمانها برای ساخت و طراحی باید به سازمان نظام مهندسی رفته و توسط این سازمان برای رعایت مقررات ملی ساختمان کنترل شوند و شهرداری نسبت به نما با توجه به مباحث مطرح شده و برنامه راهبردی طراحی منظر شهری وارد قضیه شود و با این کار، نظام منظمی به سیمای شهر داده میشود.
یعنی این روند در ساختمانسازی فعلی تهران اتفاق میافتد؟
بله، این کار را شروع کردیم و در پروندههایی که جدید تشکیل میشود باید این روند رعایت شود، یعنی ابتدا باید ساختمان توسط طراحان خبره که مورد تایید سازمان نظام مهندسی است، طراحی شود و طرح توسط سازمان نظام مهندسی کنترل شده و توسط مجری صاحب صلاحیت که توسط وزارت مسکنوشهرسازی و زیر نظر سازمان نظام مهندسی کار میکنند، کار شروع شود. در عین حال سازمان نظام مهندسی توسط مهندسان و ماموران خود به کار نظارت میکند و در پایان کار مجری باید ضمانت کیفیت ساختمان را از طریق شرکتهای بیمه تهیه کند یا ضمانت بانکی ساختمان را به شهرداری ارائه دهد، یعنی ساختمان با نظارت کامل و براساس مقررات ملی ساختمان ساخته میشود. وقتی تمام این کارها انجام شد و مهندس مجری ضمانت لازم را ارائه داد، سازمان نظام مهندسی براساس کنترلهایی که از ابتدا تاکنون داشته دفترچه فنی و ملکی ساختمان را به شهرداری ارائه میدهد و شهرداری براساس آن پایاننامه کار صادر میکند.
به این صورت گردش ساختوساز و روند آن در مسیری قرار میگیرد که با مشارکت خود مردم و افراد فنی حرفهای و صاحب صلاحیت و مدیریت شهری کار انجام میشود و حاصل آن ساختمانی مناسب، متعادل و قابل استفاده خواهد بود.
در این میان ساختمانهای بسیاری وجود دارند که ساخته شده و نظم کوچه و محلههایی بهدلیل رعایت نشدن این اصول بهم خورده است. برای اینها چه اتفاقی میافتد؟
درست است یکسری از ساختوسازها در بافت قدیمی ساخته میشود، یعنی بافت قدیمی هست که آرام آرام فرسوده میشود که قطعا از نظر اقتصادی، سکونتگاهی و معیشتی کیفیت لازم را برای مالک خود ندارد، بنابراین تخریب و نوسازی انجام میشود که در این مورد مسائلی که قبلا مطرح شد رعایت میشود. در عین حال برنامه و طرحهایی در دست بررسی داریم که با پایان مسائل کارشناسی اجرا خواهد شد و مطابق آن سه محور احداثی، اصلاحی و کار و فعالیت را مورد توجه قرار میدهیم. یعنی هر کدام از این محورها دارای هویت خاص خود باشند که براساس آن باید شکل بگیرند، ضمن اینکه ما در این شکلدهی، فناوری را نیز به کار میبریم، اما اساس کار این است که معماری ایرانی ـ اسلامی را حفظ کنیم، بحث این است که خود نما وقتی شکل میگیرد، نشاندهنده معماری ایرانی ـ اسلامی است.
میتوان گفت که این اتفاق در ساخت کوچه مروی یا پیادهراه صف رخ داده است، یعنی هویت ایرانی - اسلامی در کنار کاربری بازار خرید آن حفظ شد؟
باغ سپهسالار یا همان صف در واقع یک محله قدیمی است که به بورس کفش تبدیل شده است که میتوان گفت بافت خود را دارد و در عین حال مناسب است؛ اما باز هم نمیتوانیم بگوییم ایدهآل است. با وجوداین توانسته کمی به هدفی که بهدنبال آن بودیم نزدیک شود. این روزها وقتی وارد بافتهای قدیم مثل محله عودلاجان میشویم ترکیب کوچههای آن با شرایط امروزی هماهنگی ندارد. شهرداری بخشی را به این موضوع اختصاص داده که به حفظ معماری این محله بپردازد و در عین حال به لحاظ عملکردی بتواند با زندگی شهری این دوره هماهنگ شود.
برای این محلهها در کشورهای دیگر دنیا نیز تدابیر متفاوتی در نظر گرفته میشود، مثلا لندن از دو بخش لندن جدید و قدیم تشکیل شده که در بخش قدیمی آن هنوز هم همان نما و ترکیب ظاهری دیده میشود، یعنی افراد میتوانند منظر داخلی را تغییر بدهند، اما نمیتوانند به نمای بیرونی دست بزنند یا در ایتالیا هنوز بسیاری از کوچهها در بافت قدیمی سنگفرشهای خود را دارد که تغییر نکرده است، در عین حال بافتهای جدیدی با شکل نمای تازه و ظاهری کاملا متفاوت از بافت قدیمی و منطبق با مدرنیته نیز در این شهرها شکل گرفته است، مدیریت شهری تهران نیز تدابیر خاص خود را در این زمینه به کار برده است.
کوچه اصولی و استاندارد در تهران وجود دارد که بتوان بهعنوان نمونه نام برد؟
اول باید ببینیم منظور ما از کوچه خوب چیست؟ اگر بخواهیم به یک کوچه از دیدگاه خوب نگاه کنیم، باید به چه چیز آن توجه کنیم؟ توجه صرف از دیدگاه شهرسازی به ساخت محلهها صحیح نیست، یعنی ممکن است بسیاری از مسائل شهرسازی باشد که مردم به آن علاقه نداشته باشند، بنابراین باید مجموعهای از این قضیه را نگاه کرد یعنی ببینیم که در این مجموعه مردم چه طرز تفکری دارند، در عین حال ضوابط شهرسازی رعایت شود و از طرفی نباید از علایق و دیدگاههای مردم چشمپوشی کرد و باید در برنامهریزیها خود نیز به آن توجه داشته باشیم.
طرح موضوعاتی مانند نگهبان محله و پاتوقهای محلهای که از سوی مدیریت شهری مطرح شد، با همین هدف صورت گرفت؟
زمانی که موضوع شهرسازی به میان کشیده میشود، تمام جنبههای شهر که شامل ترافیک، امنیت و... را باید در نظر گرفت، یعنی باید برای مثال کوچه به شکلی ساخته شود که امنیت را القا کند و از ترکیب فضاها امنیت احساس شود، این بدین معناست که تمام جزئیات زندگی مردم در شهرسازی دخالت دارد و با چشمپوشی کردن از این مسائل شهر لطمه میبیند. در گذشته شاید تنها مقدار کمی از طرحهایی که در وزارت مسکن و شهرسازی تهیه میشد، به اجرا در میآمد و نیمهکاره میماند، تنها دلیل آن نیز تهیه طرح پشت درهای بسته بود که یا شرایط اجرا نداشت یا با شهر سازگاری و مطابقت نداشت، اما زمانی که موضوع شهرسازی مشارکتی به میان میآید و در مورد تمام مسائل با مردم گفتو گو و از نظرات آنها هم استفاده میشود، این اشتباهات کمتر در کار پیش میآید.
آزاده بهشتی