جام جم آنلاین: موضوع عرضه برنجهای آلوده در فروشگاههای شهروند و میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران که چندی پیش مورد اعتراض اعضای شورای شهر تهران نیز واقع شده بود.
بحث سرقت سریالی مجسمههای برنزی از بوستانهای شهر تهران که هنوز هم سرنخی از سارقان آن به دست نیامده و جمعیت رو به افزایش موشهای فربه و بیمار پایتخت، 3 محور عمدهای بود که بیشترین وقت جلسه پرسش و پاسخ روز گذشته معاون خدمات شهری شهرداری تهران با خبرنگاران را به خود اختصاص داد.
این جمله قطعا برای خیلیها خوشایند به نظر نمیرسد اما واقعیت انکارناپذیر این است که خانواده موشهای شهرمان با وجود تدابیر متفاوت برخورد با آنها، همچنان در حال گسترش نسل است؛ هر روز بیشتر و بزرگتر. آنقدر بزرگ که گاهی بچه موش چاق و چله داستان برای گربههای بیآزار شهرمان نیز هیولایی ترسناک میشود.
داستان آن جایی جالب میشود که میشنویم مبارزه سالانه با حیوانات موذی از جمله موشها، بیش از 10 میلیارد تومان هزینه به مدیریت شهری تحمیل میکند و با وجود اینکه شهرداری هر ساله حدود یک میلیون موش را در تهران معدوم میکند، اما هنوز هم جویها و معابر شهر شاهد جولان موشهای فربه و کثیفی است که هر روز به تعداد آنها اضافه میشود.
جالب اینجاست اقدامات شهرداری تهران و سازمانهای زیر مجموعه در سالهای اخیر برای کنترل جمعیت موشهای پایتخت نیز تاکنون راه به جایی نبرده است.ادامه مطلب...
شهرنگار: کدخدا(جمعه 89/2/31 :: ساعت 8:46 صبح)
مصرف آب در تهران ؛ 7 برابر استاندارد جهانی
پژوهشگر حوزه آب و توسعه پایدار گفت: تهرانی ها 7 برابر استانداردهای جهانی آب مصرف می کنند.
وی با بیان این که تهران نمونه ای از کلانشهر ناپایدار است و بیش از دهها برابر توان اکولوژیکی اش جمعیت دارد گفت: انحراف 2 میلیارد متر مکعب حقابه کشاورزان شهرهای حاشیه ای تهران و ساخت بیش از 5 سد بزرگ کرج، لار، لتیان، ماملو و انتقال پرهزینه آب آن به تهران سبب توسعه ناپایدار این کلانشهر شده است.
ظفرنژاد افزود:اگر تهرانی ها در مصرف آب صرفه جویی کنند و آن را به سه و نیم برابر استاندارد جهان برسانند، آب های زیرزمینی و قنات ها برای تهرانی ها کافی است و نیازی به هزینه های کلان سد سازی،انتقال آب و گرفتن حقابه کشاورزان نیست.
این پژوهشگر با انتقاد از معماری، شهرسازی و راهسازی کلانشهر تهران گفت:معماری کنونی شهر تهران،تقلیدی از الگوهای غیر بومی و ناسازگار با اقلیم و فرهنگ بومی است که جایگزین معماری ساده ،خودکفا و با هویت گذشته شهر تهران شده است.
وی راهسازی و شهرسازی غیر اصولی بر پایه الگوی ناپایدار و به دور از هویت ملی و تامین آب و نیرو با سد سازی و سامانه های پرهزینه انتقال آب و برق را از جمله پیامدهای توسعه ناپایدار الگوهای غیر بومی بیان کرد.
وی گفت: تضییع حق صدها هزار خانواده کشاورز و دامدار ساکن حاشیه سدها و راندن آنها از موطنشان، خشکیدن بیش از 180 هزار هکتار از دریاچه ارومیه بدلیل ساخت بیش از40 سد روی رودهای آبریز این دریاچه و تجاوز به عرصه کوهستان ها و آبخیزها برای ساخت گورستان زباله از جمله مصادیق پیامدهای توسعه بی رویه شهرهاست.
وی افزود:تدوین راهبردهای توسعه پایدار کشاورزی،روستایی و عشایری با کمک جوامع بومی،نخبگان و پژوهشگران و سپردن تصمیم گیری به جوامع محلی و بومی توانمند شده از جمله راهکارهای ضروری در توسعه پایدار کشور است.
نشست مطبوعاتی" اقلیم،آسایش و سکونت" با حضور کارشناسان و پژوهشگران این عرصه در سالن همایش خانه هنرمندان برگزار شد و حاضران در این نشست درباره جایگاه وآسیب شناسی پژوهش های اقلیمی به بحث و تبادل نظر پرداختند.
میلاد سربرافراشت
برج میلاد پس از 11 سال افتتاح شد. تا کنون 16000 نفر برای دیدار از هشتمین برج بلند دنیا و چهارمین برج بلند مخابراتی دنیا نام نویسی کردهاند. دیدن از برج میلاد تا 22 بهمن امسال به صورت رایگان است و برای دیدن آن از بازدید کنندگان به صورت اینترنتی ثبتنام میکنند.
برج میلاد هشتمین برج بلند دنیا و چهارمین برج بلند مخابراتی دنیا است و ارتفاع این برج 435 متر که 25 متر آن طول دکل آنتن برج است. وزن کلی سازه برج 161000 تن و لابی آن نیز 15000 متر مربع زیر بنا دارد. در اجرای برج میلاد 9000 چراغ ، صد هزار پیچ از دیگر مواد مصرفی است و چهل هزار نفر نیز از ابتدای زمان احداث تاکنون از این برج دیدن کردهاند.
برج میلاد بلندترین آسمانخراش ایران و چهارمین برج مخابراتی بلند در جهان است.
این برج مخابراتی و چندمنظوره، در مجموعه مرکز ارتباطات بین المللی تهران، در شمالغربی شهر تهران، میان تپهای با مساحت تقریبی 14 هکتار واقع در جنوب شهرکقدس و شمال کوینصر در منطقه 2 شهرداری تهران قرار دارد.
این سازه که به خاطر ارتفاع بلند و شکل ظاهری متفاوتش، تقریباً از همه جای تهران نمایان است، یکی از نمادهای پایتخت به شمار میآید.
ارتفاع برج میلاد 435 متر است کهادامه مطلب...
شهرنگار: محمد حسین کاظمی(جمعه 87/7/26 :: ساعت 9:10 صبح)
تمام بلدیه چی های یک شهر(2)
پایان ثبات مدیریت
پس از آن بود که دوران بلدیهچیهای کم دوام در تهران آغاز شد. پس از قلی هوشمند که 48 ماه در مسند بلدیهچی مشغول به کار بود تا سالها بعد کمتر کسی توانست به این رکورد دست یابد و بتواند برای اداره شهر زمانی کافی داشته باشد.
تقی خواجه نوری، مصطفی قلی رام و ارسلان خلعتبری شهرداران یک ماهه پایتخت بودند. افرادی چون محمد سجادی که بعدها سناتور شد یا قاسم خان صور اسرافیل که در حدود دو سال در تهران به عنوان شهردار به فعالیت پرداخت هیچکدام نتوانستند چندان برای تهران کاری در خور انجام دهند.
زمان میگذشت و تهران از داشتن یک شهردار مقتدر که بتواند سیمای این شهر را سامانی دهد و به درهم ریختگی این شهر درندشت پایان دهد، بینصیب بود.
بالاخره در سالهای 1337 و1338 موسی مهام شهردار موفق مشهد به تهران فراخوانده شد.
او در طول 20ماه شهرداری خود در تهران توانست اقدامات مهمی انجام دهد که از جمله آن درخت کاری اطراف بلوار کرج بود و احداث میدان ولیعصر در انتهای این بلوار و راهاندازی پارکهای مختلف در تهران از جملهادامه مطلب...
شهرنگار: محمد حسین کاظمی(پنج شنبه 87/6/21 :: ساعت 10:48 صبح)
خورشید خردادماه هنگامی که بر این شهر تازه از بند استبداد رسته میتابد، تهران رنگی دوباره به خود میگیرد. این شهر آن چهره مغموم و غبار آلودهاش را به کناری مینهد و گام در جادهای میگذارد که امروز صد سال از آن دوران میگذرد.
فاتحان مشروطه خواه، که نه سلاحهای سرد مظفری بر آنان کارگر شده بود و نه توپ و تشرهای قزاقها، هنگامی که از دروازههای شهر گذشتند و به قصد رهانیدن ایران از اوضاع همیشه ناخوش احوال مظفری و با کمک و الگوهای فرانسوی، قوانینی را به تصویب رساندند که بر اساس آن کشور میبایست اداره میشد. وارثان مظفرالدینشاه بیمارتر از آن بودند تا کلامی علیه این اقدام به زبان آورند. از طرفی فاتحان نیز پیروز بودند و طاغی.
ناصرالدینشاه اگرچه در طول سفرهایش به فرنگ، هر بار سوغاتی با خود میآورد و آرزو داشت تا یکبار هم که شده هدیه معنوی برای دارالخلافه خود بیاورد اما هیچگاه موفق به این کار نشد.
ناصرالدینشاه بالاخره به هنگام بازگشت از یکی از سفرهایش، همانگونه که مظاهر تمدن جدید را با خود به همراه میآورد، در اندیشه راه اندازی بلدیه افتاد. او پس از آنکه پایش به تهران رسید و دلتنگیهایش را فراموش کرد، شهرداری تهران را تاسیس کرد.
اما همانگونه که تمام کشور به اذن او اداره میشد، بنابراین بلدیه نیز در دارالخلافه بیشتر به مانند تمام آن مظاهر تمدن جدید که او وارد کشور کرد، چندان تأثیری نداشت و تنها بستری شد برای رویای پوشالی تهران که قرار بود به مانند پاریس ادامه مطلب...
شهرنگار: محمد حسین کاظمی(شنبه 87/4/29 :: ساعت 12:40 عصر)
B.R.T مخفف واژه Bus Rapid Transit به معنای تحت الفظی، "اتوبوس سریع السیر حمل و نقل عمومی"است که واژه"اتوبوس ویژه تندرو " برای به کار گیری در ایران به فرهنگستان زبان فارسی پیشنهاد شده.
این شیوه حمل و نقل عمومی در بسیاری موارد همچون تهیه و دریافت بلیط ، ایستگاهها و ... شبیه به خطوط ریلی (تراموا و مترو) است.
معمولا ایستگاهها در وسط مسیر حرکت اتوبوسها قرار دارند و مسافران از دوسوی خیابان به وسیله زیر گذرها و گاهی موارد روگذرها وارد ایستگاه شده واتوبوسها نیز مسافران را از طریق دربهای سمت چپ تخلیه و سوار می کنند یعنی اتوبوس ویژه ای که درب آن سمت چپ قرار دارد. درست برعکس اتبوسهای فعال موجود در کشور.
فقط کافیه که با ماشین از تهرانپارس تا آزادی رو یه بار با ماشین یه دور بزنی تا متوجه این موضوع بشی که شهرداری محترم تهران نه تنها هنوز ایستگاه اتوبوسی در این مسیر وجود نداره بلکه محلی برای ورودمسافر نیز هنوز به چش نمیخوره. بیچاره مردمی که برای سوار شدن به اتوبوس
باید پرش از مانع رو در سطح تیم ملی بلد باشن تا با پرش از روی نرده های خط ویژه خودشونو به اتوبوس برسونن.
شنیدم که شهرداری اخیرا گفته قصد داره سفارش تولید و خرید اتوبوسهایی با درب چپ رو به یک شرکت خودرو ساز خارجی بده .
حالا کمترین مدتی که برای تولید و تحویل این اتوبوسهای چپ در متصور هستیم (با کمال خوش بینی) سه ساله یعنی حدودا سال 1390در حالی
که در طرح جامع ترافیکی تهران باید تا همان سال 1390،خط 4 متروی دقیقازیر همین خط ویژه (آزادی ـ تهرانپارس)به بهره برداری برسه که این نشون میده هزینه های متحمل بر مردم پایتخت برای خرید اتوبوس و ساخت این خط ویژه واقعا توجیه نداره و این طرح فاقد صرفه اقتصادیه ضمن اینکه در تمام دنیاB.R.T به عنوان مکمل مترو عمل میکنه نه به عنوان رغیب.
راستی تو پرانتز بگم اگه شهرداری پول خریدن این اتوبوسها از شرکت های خارجی رو داره بهتره که از خر شیطون پیاده بشه وبدهی خودشو به شرکتهای خودرو ساز داخلی بابت 17/5 درصد سهم شهرداری دراتوبوسهای تبصره 13 بده تا به تولید داخلی هم کمک کرده باشه.
ضمنا عزیزان شهرداری تهران برای اینکه سرعت اتوبوسهارو زیاد کنن اکثر تقاطع ها رو بستن که این کار هم مشکلاتی رو برای آمبولانسها و ماشینهای آتش نشانی و ماشینهای انتظامی برای امداد رسانی درمواقع بحرانی در پی داره و از طرف دیگه ،بیچاره کسیکه توی خیابون انقلاب
یا آزادی اشتباه وارد بشه. مجبوره برای دور زدن و وارد مسیر مقابل شدن ازآزادی تا نزدیک انقلاب بیاد تا یه دور برگردون پیدا کنه.
هرچه باشد، دستکم سالی یکبار میآید جلوی چشممان و یک روز خاص، میرود توی بورس اخبار، عکسها و فیلمها. میدان 37 ساله آزادی با آن برج معروفش، بخشی از خاطره مشترک همه ماست؛ یک جورهایی هم نماد تهران محسوب میشود و چشم میهمانان خارجی تهران را روی خودش قفل میکند؛ هرچند الان هووی بلندقامت و سرسختی به نام «برج میلاد» سر «برج آزادی» آوردهاند اما «آزادی» هنوز هم برای خودش پادشاهی میکند؛ بهویژه در روز 22 بهمن که پر میشود از آدمهایی که میآیند تا خاطره خوب یک روز خوب را دوباره زنده کنند. چند روز مانده به 22بهمن امسال، رفتیم و دل و روده برج آزادی را درآوردیم تا بدانید آن داخل، چه دنیای جذابی وجود دارد؛ حتی جذابتر از نگاهکردن به خود این غول سفید.
«یک غافلگیری مرموز»؛ تکیه کلام راهنمای بازدیدکنندگان برج، همین است. حالا دیگر برای «سمنانی» و همکاراناش عادی شده است که روزی چندبار نگاههای متعجب بازدیدکنندگان از برج را ببینند و برای توصیفش این جمله را بگویند؛ بهویژه حالا که هم مرحله اول بهسازی برج تمام شده و هم تمام قسمتهای دیدنی برج فعال شده است. ادارهاش را هم سپردهاند به 2 تا مجموعه مستقل. بالا برای شهرداری و پایین برای بنیاد رودکی.
غول سفیدی که فراموش نشد
4 سال پیش، مسئولیت راهاندازی و نگهداری فضای داخلی برج آزادی بهعهده بنیاد رودکی گذاشته شد. برای همین هم یک مرکز درست کردند به نام «مرکز فرهنگی- هنری انقلاب اسلامی» که جایش را هم همان پایین برج تعیین کردند تا دستی به سر و روی موزهها و مجموعه فراموششده زیر برج بکشند؛ مجموعهای که مدتها بود داشت خاک میخورد. حالا اما همه برج دیدنی شده است.
«همراه» - مدیر مجموعه فرهنگی، هنری انقلاب اسلامی- میگوید: «بنا و ساختمان برج، طوری است که معماری تمام دوران تاریخ کشورمان از زمان باستان تا دوره اسلامی را در طراحی خود دارد و همین، شاید جالبترین نکتهای باشد که ناخودآگاه، توجه هر بینندهای را جلب میکند. از قوس بیضیشکل برج- که نمادی از طاق کسری است- گرفته تا نمونههایی از معماریهای دوره صفوی با کاشیکاری فیروزهایشان؛ حتی شیارهای بالای برج که نمادی از بادگیرهای یزد است را هم میشود بالای برج دید. همه اینها در کنار بتون و نمادهای معماری مدرن، باعث میشود که حتی نمای برج هم چشمنواز باشد».
سفر به اعماق آزادی
اولین جایی که برای بازدید درنظر گرفته شده، پلههای ورودی طبقه پایین است؛ جایی کهادامه مطلب...
شهرنگار: کدخدا(جمعه 86/12/24 :: ساعت 10:2 صبح)
انسانها در طول تاریخ در واکنش به واقعیت سخت و بغرنج زندگیشان علیرغم تمامی کمبودها و کاستی های خود همواره به جهان آرمانی میاندیشیدند، جهانی که رویاهایشان از زندگی خوب در آن نشان داده میشد، اگرچه این تصاویر ذهنی ممکن است در حد یک رویا و آرزو باقی بماند، اما راهی بود برای گریز از دشواریها و سختیهای زندگی در جهان واقعی، آرزوهایی که بدین صورت در ذهن شکل گرفتند میتوانست به شکل مجموعهای جزء جزء شده از واکنشهای ذهنی افراد به جهان واقعی باقی بماند، همچنین میتوانست به مثابه نظامهای اندیشهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی به جهان عرضه گردد.
در قرن بیستم زمانی که فرآیند صنعتی شدن و رشد سریع شهرها در دنیا به ویژه در اروپا و آمریکا ظهور یافت، این رشد سریع موجب انباشت سرمایه و نیروی کار در شهرها شد و شهرها تبدیل به مکانهای اوج ثروت و فقر شدند که این واکنشها حاکی از تحسین و ترس از پدیده نوظهور شهرنشینی بود.
تمامی طیفهای متفاوت تفکر سیاسی ظاهراً موافق بودند که «شهرها مکانهایی برای جمعیت بیش از حد فقیر و ظهور پدیده جنایت، بیماری، عدم بهداشت و انقلاب بالقوه هستند».به هر حال دوگانگی ترس و تمجید، الهامبخش دیدگاههایی برای دگرگونسازی شهری و در پی آن برای اعمال این دیدگاهها و آفرینش آرمانشهرهای نوین بود.
در قرن بیستم 3 جریان فکری آرمانشهرگرایی شکل گرفت که زندگی آرمانی در شهر را ارائه میدادند و همگی آن پاسخهایی بودند به رشد فزایندهشهرها و مناطق شهرنشین، این سه جریان عبارتند از: ادامه مطلب...
شهرنگار: کدخدا(شنبه 86/10/8 :: ساعت 8:20 صبح)