تجارت زباله در جهان هم تجارت پرسودی است که سرش به کشورهای پیشرفته و انتهایش به کشورهای فقیر میرسد اما این روزها، بحران جمع نکردن زبالهها، بندر ناپل ایتالیا را با بحران اساسی روبهرو کرده و یک بار دیگر قضیه زبالهها را سرزبانها انداخته؛ به این بهانه سراغ ناپل و زبالههایش و ارتباط زباله با مافیا و همینطور چند سوژه آشغالی(!) دیگر رفتهایم.
قبلا در ایتالیا و خیلی از جاهای دیگر، وقتی اسم بندر ناپل (یا ناپولی)را میآوردند، مردم یاد تیم فوتبال این شهر و بازی مارادونا با لباس این تیم میافتادند اما الان بیشتر از یک ماه است که اسم این شهر، ملت را یاد زباله میاندازد.
یک ماه قبل، مسئله کهنه و قدیمی جمعآوری زباله ناپل – که 15 سال خفت مسئولان شهری را گرفته بود– دوباره عود کرد؛ ماجرا این است که مراکز دفن و بازیافت زباله ناپل اکثرا قدیمیاند و در نزدیکی شهر قرار دارند و مهمتر اینکه اصلا این مراکز دفن پر شدهاند و جا برای چپاندن آشغالها وجود ندارد برای همین شهرداری ناپل به فکر راه انداختن مراکز سوزاندن زباله افتاده.
تا اینجای داستان که مسئله حل شده به نظر میرسید اما در راستای اینکه داستان ما در ایتالیا اتفاق میافتاد در نتیجه پای مافیا هم وسط آمد. باند مافیای ناپل که در ایتالیا «کاموررا» (Camorra) صدایش میزنند، از آن باندهای اصیل و پدر و مادردار مافیای جهانی است که شهر را روی دست میچرخاند.
قیمت همه چیز را کاموررا تعیین میکند و مسئولان شهری در برابر آنها نقش چغندر را دارند؛ از قضا کلهگندههای کاموررا، صاحب مراکز دفن و بازیافت زبالهها هستند و از این راه هم مختصر آب باریکهای دارند، برای همین اصلا توی کتشان نمیرفت که در این ناندانیهای آشغال تخته شود. قضیه به همین راحتی پیچ خورد.
چالههای دفن زباله پر شده اما صاحبان چالهها بیخیال نمیشوند و میگویند یا ما باید این آشغالها را بگیریم یا هیچ کس! البته همدستی مسئولان شهر با کامورراها هم در بحران زباله ناپل بیتأثیر نبود (صد البته حق میدهید که مسئولان ناپل چارهای جز همدستی با کاموررا ندارند).
اهالی شهر یک هفته اول را بیخیالی طی کردند و فکر کردند این دفعه هم مثل دفعات قبل، بعد از ساخت و پاختهای پشت پرده، بعد از چند روز دوباره سروکله ماشینهای حمل زباله پیدا میشود اما این اتفاق نیفتاد و به مرورزبالهها روی هم تلنبار شدند.
200هزار تن زباله در سطح شهر، مدارس شهر را تعطیل کرد و ملت که فهمیده بودند این آشغال جمع نکردنها از آن آشغال جمع نکردنهای قدیمی نیست، به خودسوزی(!) زبالهها افتادند. این سوزاندن، آتشنشانی ناپل را فعال کرد چون اهالی، زبالهها را در خانه آتش میزدند و بعد هم خانه آتش میگرفت. آتشنشانان ناپل در یک شب 80 بار آژیر قرمز شنیدند و به مأموریت اعزام شدند. دود غلیظی هم آسمان شهر را پوشاند و ناپل شبیه شهرهای جنگزده شد.
از طرف دیگر شهروندان ناپلی که با مافیا دمخور بودند، ادامه مطلب...
شهرنگار: کدخدا(جمعه 86/12/24 :: ساعت 9:47 صبح)
مجری پروژه کنار گذر شمالی مشهد با بیان این مطلب افزود: با همکاری ادارات کل حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی استان خراسان رضوی، طرح ایجادفضای سبز در اطراف آزاد راه کنار گذرشمالی مشهد از هفته جاری آغازمی شود.وی خاطر نشان کرد: در اجرای این طرح 120 هزار اصله درخت در حریم آزاد راه غرس خواهد شد.وی ایجاد چشم انداز زیبا، سالم سازی محیط زیست و
حفظ حریم راه را از اهداف اجرای این طرح خواند.وی ادامه داد: آزاد راه کنار گذرشمالی مشهد به طول 72 کیلومتر با مشارکت وزارت راه و ترابری، بانک ملی و آستان قدس رضوی ساخته می شود.
وی اظهار داشت: این پروژه توسط وزارت راه و ترابری در جهت تکمیل طرح جامع مشهد مقدس دومین کلانشهر مذهبی جهان اجرا می شود.وی ازپیشرفت 54 درصدی عملیات اجرایی پروژه خبرداد و گفت: عملیات احداث کنارگذرشمالی مشهد با اعتباری حدود 1120 میلیارد ریال از مهرماه 84 آغاز و طبق برنامه زمان بندی در 48 ماه اجرا خواهد شد.
گرمترین نقطه کرهزمین با دمای نزدیک به 70 درجه در سایه در دشت لوت ایران قرار گرفته است.
دکترپرویز کردوانی، بیابانشناس معروف ایرانی با اعلام این مطلب گفت: منطقه گندم بریان در دشت لوت که در 80 کیلومتری شهداد و در شرق رود بیرجند قرارگرفته است، منطقهای با پوشش آتشفشانی است و همین پوشش سیاه آتشفشانی موجب بالا رفتن شدید گرما در این منطقه میشود.
به گفته وی این منطقه همچنین پستترین منطقه داخلی ایران نیز محسوب میشود و این موضوع نیز از دیگر دلایل گرمای شدید آن است.
گواه کردوانی بر این موضوع این است که در تحقیقات خود مشاهدهکرده است که گاو و گوسفند مردهای که توسط کامیونهای عبوری در گندم بریان رها شده بودند تجزیه نشده و نگندیده بودند بلکه فقط در اثر حرارت خورشید خشک شده بودند.
به گفته وی این موضوع نشان میدهد که در این منطقه حتی باکتری هم امکان حیات ندارد.
کردوانی اضافه کرد: در نزدیکی گندم بریان پدیدههای طبیعی بسیار زیبایی ازجمله کلوتهای بیابان لوت قرار دارد. این کلوتها رشته دالانهای موازی هستند که بر اثر باران و باد شدید به مرور زمان ایجاد شده است و ارتفاع دیوارههای آنها به 200 متر میرسد.
دکتر کردوانی گفت: پیش از اعلام میزان گرمای گندم بریان گمان میشدصحرای لیبی در شمال صحرای آفریقا با 7/57 درجه سانتیگراد حرارت، گرمترین منطقه کره زمین باشد اما امروز مشخص شده است که گندم بریان در بیابان لوت با دمایی بیش از 67 درجه سانتیگراد در سایه ،گرمترین نقطه کره خاکی است.
بعد از راه افتادن وبلاگ ورودی ما و ورودی بهمن 85 و مهر86 حالا وبلاگ کمیته علمی شهرسازی هم راه افتاده . یعنی هنوز 5 ماه نشده 4 وبلاگ تخصصی شهرسازی تو دانشکده راه اندازی شده که واقعا جالبه ...
در هر حال به اعضای کمیته علمی به خاطر راه اندازی وبلاگ جدید تبریک میگیم . امیدواریم که موفق باشن . اینم آدرس وبلاگ کمیته علمی :
کمیته علمی گروه مهندسی شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
مبلمان شهری در حصار صفر!
چند وقت پیش میزگردی با حضور اعضای سازمان نظام مهندسی ساختمان خراسان رضوی برگزار شده به نام بررسی چالشهای معماری دومین کلان شهر مذهبی جهان که سه تا از اساتید دانشکده ما هم در اون بودن (با دو تاشون این ترم درس داریم ) بخونین ...
اشاره: مبلمان شهری و توجه به فضاسازی محیطی در شهرهای امروز به عنوان عنصری تحول آفرین و درآمدزا که می تواند چهره شهر را نیز به عنوان یک نماد داخلی و بین المللی به همگان معرفی کند، شناخته می شود.
نحوه چیدمان فضای سبز، آرایش ساختمانها با نمای سنتی و یا یکسان، وجود درختان مناسب در یک خیابان، نحوه قرار گرفتن تیرهای چراغ برق، باجه های تلفن، کیوسکهای فروش روزنامه، ایستگاههای اتوبوس و مهمتر از آن حفظ نمادهای قدیمی و سنتی یک شهر نقش مؤثری در افزایش روحیه اجتماعی ایفا می کند.
این در حالی است که طی سالهای گذشته با اجرای طرحهای مختلف زیربنایی یا شهری در مشهد این فاکتورهای مهم نادیده گرفته شده و چهره شهر و مبلمان شهری را با نوعی ناهمگونی مواجه کرده است.
قطع درختان قطور و با قدمت خیابان ملک آباد مشهد که برای اجرای پروژه قطار شهری صورت گرفت، یکسان نبودن و یا نبود نماهای ساختمانی و فاقد هویت و غفلت از معماری شهری سنتی و دارای ریشه را می توان از مشخصه های بارز این مدعا دانست.
با این وجود برخی مسایل مانند کنده کاریهای بی پایان در برخی مناطق این کلان شهر مذهبی که به معضلی بزرگ برای آن تبدیل شده، از مواردی است که چهره شهر را زشت کرده است.
* مهندس ناصر محسنی، نایب رئیس گروه شهرسازی سازمان
ما در بحث ساخت و ساز شهری هرمی داریم که از شهرسازی، طراحی شهری، معماری و طراحی صنعتی تشکیل شده است که مبلمان شهری به عنوان یک موضوع ارتباطی بین معماری و طراحی صنعتی است و طراحی شهری به مکان این شاخصها می پردازد.
اغلب کارشناسان در دنیا معتقدند که بین طراحی شهری و معماری فاصله ای وجود دارد که رشته طراحی منظر یا مبلمان شهری این خلاء را پر خواهد کرد.
در عین حال وقتی از مبلمان شهری صحبت می کنیم بحث فضای عمومی یک شهر مطرح می شود که توجه به این امر نیازمند حس تعلق، علاقه و فرهنگ اجتماعی است، به طوری که همه باید این تصور را داشته باشیم که نفع شخصی ما در نفع عمومی جامعه نهفته است.
در این راستا باید گفت، مبلمان شهری از رفتار اجتماعی ما در فضای عمومی جدا نیست. در یک کلام پرداختن به مبلمان شهری مشهد و در مجموع تمام شهرها نقطه اوج تعاون شهری و درک فضای شهروندی و مشارکت عمومی است.
در عین حال شهرداریها در بحث مبلمان شهری هزینه هایی را صورت می دهند که به عنوان مثال در خصوص ایجاد فضای سبز آثار این اقدام در روحیه مردم و افزایش نشاط اجتماعی مشهود است، اما در خصوص فضاسازیهای شهریمان باید تحقیقات و بررسیهای جامع تری صورت گیرد. بنابراین اگر ما از بحث مطالعه در خصوص چیدمان مبلمان شهری سخن به میان می آوریم، این بحث جنبه علمی، فناوری و تکنولوژی هم پیدا می کند که اولین گام
اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالی ست
پدری دارم حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب.
اهل دانشگاهم
قبلهام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند مرد تاجر خوب است
و مهندس بیکار وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست!
((چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید))
باید از آدم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم
نویسنده: احسان
جوان و مدیریت شهری
اولین همایش از سری همایش های جوان و مدیریت شهری روز شنبه 11 اسفند ساعت 9 صبح با موضوع " عملکرد مدیریت اجرایی " برگزار میشه . باید خیلی جالب باشه چون شهردار هم قراره بیاد . از دستش ندین ...
حظ بصری در خیابان های لندن
حظ بصری : فضای شهری با رنگ? بافت ? مقیاس و ماهیت ارزشمند می شود و شخصیت و یگانگی می یابد . گوردن کالن( ????) به ارزش تجربه بصری و انباشتگی تجربه ادراک محیط از راه بینایی پی برد و خواستار اصلاح محیط شهری از طریق انسجام دادن به عناصر چشم انداز و منظر خیابان شد. راهکاری که مورد تحسین هنرمند مدرنیست: نیکلاس پوزنر واقع شد ولی به دلیل تک بعدی بودن و تاکید تنها بر جنبه بصری مقبولیت چندانی نیافت. اما اندیشه کالن مقدمه ی چرخش از دیدگاه های تمامیت خواهانه مدرنیست ها بود که با تاکید بر جنبه عملکردی در طراحی فرم به دنبال سراب "وحدت هنر و تکنولوژی" بودند.
عکس بالا از یک خیابان مسکونی قدیمی در لندن (بشت دانشگاه کالج لندن و نزدیکی ایستگاه یوستون) که نمونه یک فضای شهری موفق را نشان می دهد. شکل گیری این فضا بصورت ارگانیک بوده و عناصری مانند مبلمان شهری و علائم ترافیکی بعدا به آن اضافه شده اند. وضوح و خوانایی ?تقارن و تباین در رنگ ? نما و جداره ها ? الحاقی ها ?ارتفاع بناها ? بنجره ها ?رعایت مقیاس انسانی ? چیدمان موفق مبلمان با زمینه ? بیوستگی با ساختمانهای مجاور ?تلفیق عمودی و افقی کاربری ها ? ذخیره انرژی ? فضای سبز در کنار هم فضای مطبوعی برای حرکت در امتداد خیابان و تماس فعالانه با محیط ایجاد می کنند.
منبع از شار تا شهر
این مطلب یکی از مطالب پر بازدید کننده در وبلاگها بود.....بخونید
در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند . یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند . تخت او در کنار تنها پنجره اتاق بود. اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد . آنها ساعت ها با یکدیگر
صحبت می کردند؛ از همسر، خانواده، خانه ، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف میزدند .
هر روز بعد از ظهر، بیماری که تختش کنار پنجره بود، می نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می دید، برای هم اتاقیش توصیف می کرد. بیمار دیگر در مدت این یک ساعت ، با شنیدن حال و هوی دنیای بیرون، روحی تازه میگرفت.
مرد کنار پنجره از پارکی که پنجره رو به آن باز می شد می گفت. این پارک دریاچه زیبایی داشت . مرغابیها و قوها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایق های تفریحی شان در آب سرگرم بودند . درختان کهن منظره زیبایی به آنجا بخشیده بودند و تصویری زیبا از شهر در افق دوردست دیده می شد .
مرد دیگر که نمی توانست آنها را ببیند چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد و احساس زندگی میکرد.
روزها و هفته ها سپری شد . یک روز صبح ، پرستاری که بری حمام کردن آنها آب آورده بود ، جسم بی جان مرد کنار پنجره را دید که در خواب و با
کمال آرامش از دنیا رفته بود . پرستار بسیار ناراحت شد و از مستخدمان بیمارستان خواست که آن مرد را از اتاق خارج کنند.
مرد دیگر تقاضا کرد که او را به تخت کنار پنجره منتقل کنند . پرستار این کار را برایش انجام داد و پس از اطمینان از راحتی مرد، اتاق را ترک کرد .
آن مرد به آرامی و با درد بسیار ، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیان دازد. حالا دیگر او می توانست
زیبایهای بیرون را با چشمان خودش ببیند.
هنگامی که از پنجره به بیرون نگاه کرد ، در کمال تعجب با یک دیوار بلندآجری مواجه شد!
مرد پرستار را صدا زد و پرسید که چه چیزی هم اتاقیش را وادار می کرده چنین مناظر دلانگیزی را برای او توصیف کند؟
: پرستار پاسخ داد
شاید او می خواسته به تو قوت قلب بدهد . چون آن مر!!! اصلأ نابینا بود و حتی نم یتوانست این دیوار را هم ببیند
سلام دوستان .......
با توجه به شرایط کنونی و نارضایتی که بین دوستان از اساتیـد محترم رشتمون بوجود آمده ، بر آن شدیم تا با ارائه ی مطلب زیر این احساس را چند برابر کنیم .
البته روی صحبت ما بیشتر به جناب آقای .......... مدیر گروه محترم شهرسازی است که مرتبا ناله سر می دهند که استاد نداریم و باید با همین اساتید بسازید ، یعنی شما به عنوان دانشجو حق اعتراض نسبت به استاد و شیوه ی درس او ندارید و فقط باید بروید سر کلاس بنشیند و سکوت را اختیار کنید .
آقای ......... با توجه به اینکه رشته ی شهرسازی در دانشکده ی ما چندین سال است که آمده و حتی فارغ التحصیلان آن وارد کار شده اند ولی با گذشت این چند سال شما نتوانسته اید چند استاد با سابقه را برای تدریس به این دانشکده بیاورید و حتی شاهد رفتن بعضی از این اساتید مجرب بوده ایم . الآن دانشگاه فردوسی 3 یا 4 سال بیشتر نیست که رشته ی شهرسازی را آورده ولی با اینکه سابقه ی کمی دارد ما عملا متوجه می شویم دانشجویانشان خیلی از ما به لحاظ علمی سر هستند که این توفیق با مدیر گروه محترمشان بوجود آمده ، مثلا استاد درس بـــرنـــامه ریـــزی شــــهــری آن ها (( دکـــتر اسـمـاعـیـل شـیـعـه )) که یکی از اساتید بزرگ شهرسازی و عضو هیئت علمی دانشگاه معماری و شهرسازی علم و صنعت که کتابش ( مقدمه ای بر مبانی برنامه ریزی شهری ) از سال 1369 تا الآن 18 بار چاپ شده . این استاد ماهی یک بار به مشهد میاد و روزهای 5شنبه و جمعه هر روز 6 ساعت برای این درس کلاس تشکیل می ده .
خلاصه این جزء کوچیکی بود که برایتان شرح دادم و نمی دانم ما دانشجویان آزاد که این همه شهریه می دهیم نباید این چنین اساتیدی داشته باشیم وحتی قادر نباشیم نسبت به بعضی از اساتید اعتراضی نشان دهیم ...